لطیفه های خانوادگی خنده دار
یه روز یه بچه شپش با مامانش رو سر یه بنده خدای کچلی داشتند راه می رفتند بچه شپش به مادرش میگه : مامان من تشنمه ، مادرش میگه : من تو این بیابون بی آب و علف آب از کجا بیارم به تو بدم...
-----------------------------------------
به یه بابایی میگن با مینا و تینا جمله بساز میگه : ما میریم خونه عممینا ، شما هم برین خونه عمتینا
-----------------------------------------
لطیفه ریاضی
یه زن تو یه یه روز میتونه سه تا پیراهن بدوزه به نظر شما دو زن تو یه روز چند پیراهن میدوزن؟
:
:
:
هیچی میدونی چرا ؟
:
:
:
چون دو زن باهم اونقدر حرف میزنن که فرصت پیراهن دوختن پیدا نمی کنند.
-----------------------------------------
میدونی بعضی ها به چنگال چی میگن؟
:
:
:
یکی بود یکی نبود.
-----------------------------------------
گرگه میره در خونه شنگول و منگول رو میزنه میگه باز کنید منم مامانتون ، شنگول و منگول میگن : کور خوندی آیفون ما تصویریه...